آیا میدانید مشتری و بازار هدف شما به چه چیزی نیاز دارد؟ آیا میدانید که خریدار محصول شما کیست؟ آیا میدانید مشتری شما به محصولتان اطمینان دارد یا نه؟ اخیرا شنیدهاید که کسی در مورد محصول شما صحبت کند؟ مشتری از محصول شما تعریف میکرد یا شکایت؟
جواب دادن به این سوالات در حیطه اختیارات تیم بازاریابی است. بدون واحد بازاریابی شما نه از نیاز باین شده و بیان نشده بازار هدف آگاهی پیدا میکنید و نه توانایی رقابت با رقبا را خواهید داشت.
امروزه با گسترش سریع کسب و کار ها و مهم بودن همه جنبه های مدیریتی در صنایع و خدمات مربوطه دیگر امکان پذیر نیست که یک مدیر به تنهایی به تمامی حوضه های مدیریتی احاطه داشته باشد و نیازمند کمک افراد دیگری است که مدیریت بخشی از فعالیت شرکت یا سازمان را بر عهده بگیرند و اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری کنند و برای رسیدن به اهداف هر بخش استراتژی مناسب انجام دهند. یکی از این مدیران، مدیر بازاریابی است که مسئولیت مهمی را بر عهده دارد و دائما باید بازار، رقبا، سیاست گذاری های کلان و مشتریان را رصد کند و به وسیله برنامههای مرسوم همچون برنامه بازاریابی یا همان مارکتینگ پلن استراتژی های مربوطه را مشخص کند. در ادامه بیشتر به معانی و مفاهیم بازاریابی میپردازیم.
بازاریابی چیست؟
بازاریابی در دوره های زمانی مختلف تعاریف و معانی متفاوتی داشت. تا اوایل قرن 19 بازاریابی را معادل تبلیغات و فروش میدانستند و شرکت ها و کمپانی های موجود در آن زمان در گیر و دار تبلیغات چاپی و بیلبوردی بودند. بعد از اینکه رشته بازاریابی به عنوان یک علم ترکیبی از علوم روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، ریاضیات و اعصاب وارد دانشگاه شد تبدیل به چیزی بیشتر از تبلیغات گشت.
امروزه به دلیل وجود جنبه های متفاوت بازاریابی تعاریف متعددی از آن وجود دارد که هر کدام به جنبه خاصی از بازاریابی اشاره دارد. از جمله تعاریف قابل استناد بازاریابی تعریفی است که فیلیپ کاتلر پدر بازاریابی نوین جهان ارائه کرده است. کاتلر ابتدا بازاریابی را یک فرایند تبادل ارزش برای ارضای نیازها و خواسته ها بیان کرد و ده سال بعد بازاریابی را یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی خواند که طبق آن افراد با ایجاد، ارائه و مبادله ارزش با دیگران آنچه را که نیاز دارند را بدست میآورند.
با توجه با تعاریف بازاریابی که در عصر حاضر ارائه میشود، معادل دانستن بازاریابی با فروش تفکر اشتباهی است و باعث سقوط کسب و کار ها میشود. اکنون مدیران بازاریابی در سازمان های پیشرو هم رده مدیران عالی میباشند که در تصمیم گیری های بزرگ و کوچک نقش ایفا میکنند. نقش بازاریابی، مدیران بازاریابی و تصمیماتشان در شرکت ها فقط مربوط به توزیع و فروش نمیباشد بلکه حتی در تصمیم گیری های تهیه منابع تولید، بسته بندی و تولید نیز دخیلند.
رویکرد های بازاریابی
سازمان ها و شرکت ها قبل از اینکه استراتژی و گام های بازاریابی خود را مشخص کنند ابتدا باید رویکرد و یا همان فلسفه بازاریابی خود را مشخص کنند. رویکرد بازاریابی مشخص میکند که شما چه دیدگاهی نسبت به محصول و بازار دارید. در حالت کلی 5 رویکرد نسبت به بازار داریم:
1- رویکرد تولید : این رویکرد اولین و قدیمی ترین رویکرد بازاریابی میباشد. در این فلسفه صاحب کسب و کار تمرکز خود را بر تولید و توزیع گسترده گذاشته است و بر این باور است که مشتری و مصرف کننده اگر اجناس تولید شده را در فروشگاه ها ببیند اقدام به خرید میکند. این رویکرد در گذشته بسیار کاربرد داشت ولی در بازار کنونی فقط برای تولیدات و محصولاتی قابل استناد است که به صورت انحصاری هستند و تولید کننده مربوطه رقیبی ندارد.
2- رویکرد محصول : در این رویکرد از بازاریابی تاکید بر کیفیت محصول میباشد و باور تولید کننده بر این است که مصرف کنندگان و مشتریان به دنبال بهترین کیفیت از کالا های موجود در بازار هستند. تمرکز زیاد بر رویکرد محصول در بازاریابی باعث خطای نزدیک بینی محصول میشود که این خود بسیار مخرب کسب و کار ها است زیرا شما از نیاز مشتری غافل میشوید و دیگر به نیاز پاسخ داده نمیشود.
3- رویکرد فروش : تمرکز این رویکرد بر کالا ها و خدمات تولید شده توسط سازمان میباشد و توجهی به نیاز مشتری نمیشود. در رویکرد فروش مبدا پروسه فروش انبار و کالاهای تولید شده است و ابزار فروش هم ترفیعات و تشویقات میباشد و مقصد پروسه هم بازار است. چشم انداز رویکرد فروش از درون به بیرون است.
4- رویکرد بازاریابی : توجه رویکرد بازاریابی بر نیاز بازار و مشتریان است و سعی در رفع کردن نیاز حس شده است. برخلاف رویکرد فروش در این رویکرد شروع فعالیتمان از تشخیص نیاز مصرف کنندگان و ارزش مورد انتظار آنها میباشد. رویکرد بازاریابی یکی از رویکرد های پر کاربرد عصر حاضر میباشد که بسیاری از شرکت های بزرگ از این رویکرد استفاده میکنند. چشم انداز رویکرد بازاریابی از بیرون مجموعه که همان نیازهای مشتریان و بازار میباشد به درون سازمان است.
5- رویکرد اجتماعی : در این رویکرد یک سوال به رویکرد بازاریابی اضافه میشود که آیا رفع نیاز مشتری باعث آسایش و رفاه وی در بلندت میشود یا خیر؟ سازمان ها برای دست یابی به این رویکرد باید بین سه عنصر منافع سازمان، خواسته هاي مشـتري و صلاح جامعـه تعادل ایجاد کنند.
ابزار های بازاریابی
در عامه مردم وقتی سخن از ابزار های بازاریابی پیش میآید فکر اکثریت به سمت ابزار های تبلیغات مثل تلوزیون، شبکه های اجتماعی و ... کشیده میشود اما این یک اشتباه معمول است که رایج شده است. منظور از ابزار بازاریابی همان 4P یا آمیخته بازاریابی است که در بحث خدمات تبدیل به 7P میشود.
آمیخته بازاریابی برای محصولات تولیدی عبارت است از :
- قیمت
- محصول
- ترفیع
- توزیع
که برای کالا های خدماتی 3 مورد زیر نیز اضافه میشود :
- پروسه انجام کار
- امکانات فیزیکی
- افراد
هر کدام از مواردی که در بالا به آن ها اشاره شد نیازمند استراتژی های مختص خود میباشد. در 4P و 7P مهمترین گزینه محصول است و حساسترین مورد قیمت میباشد. قیمت گذاری خود به یک علم تخصصی تبدیل شده است که بسیار مهم است و باید مورد توجه مدیران و بازاریابان سازمان ها قرار بگیرد و کمتر از روش های سنتی مثل اضافه کردن درصد سود به قیمت تمام شده استفاده کنند. از جمله موارد دیگری که کمتر به آن توجه میشود مورد سوم یا همان ترفیع است که هر وقت سخن از آن به میان میآید اکثر کسب و کار ها استراتژی تخفیف را مطرح میکنند در صورتی که تخفیف فقط یکی از استراتژی های ترفیع محصول و یا خدمت میباشد.
عدهای از صاحب نظران عرصه بازاریابی در کنار آمیخته بازاریابی 4P نظریه جدیدی به نام 4Cs ارائه کردهاند که شامل موارد زیر میباشد :
- مشتری
- هزینه
- راحتی
- ارتباطات
در حال حاضر اکثر بازاریابان از همان 4P اولیه استفاده میکنند و اعتقادشان بر این است که 4Cs را میتوان همان 4P نیز تفسیر کرد.
تحقیقات بازاریابی
تحقیقات بازاریابی یک فرآیند سیستماتیک میباشد که برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده و تبدیل آن ها به اطلاعات استفاده میشود. اطلاعات به دست آمده از تحقیقات بازاریابی به مدیران در انتخاب مسیر و انجام کار های درست بسیار کمک میکند و بسیار حائز اهمیت میباشد. هدف از تحقیقات بازاریابی شناسایی و ارزیابی چگونگی تاثیر عناصر آمیخته بازاریابی بر رفتار مشتری است.
لازم به ذکر است بین تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی باید تفاوت قائل شد، تحقیقات بازار در مورد بازار هدف خاصی است که در آن مورد اطلاعات جمع آوری میکند در حالی که تحقیقات بازاریابی به طور ویژه در مورد کل فرآیندهای بازاریابی سازمان است . تحقیقات بازار زیر مجموعهای از تحقیقات بازاریابی محسوب میشود.
محققان بازاریابی برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از طریق تحقیقات بازاریابی از روش های آماری همچون تحلیل های کیفی، تحلیل های کمی، رگرسیون و ... استفاده میکنند.
هرآنچه در مورد بازاریابی نیاز بود به صورت اجمالی گفته شد و مهم بودن بخش بازاریابی در شرکت ها برای ادامه حیاتشان در بازار روشن شد. شرکت ها و سازمان ها با درک درست تعریف بازاریابی و شناخت انواع رویکرد های بازاریابی یکی از رویکرد های مناسب کسب و کارشان را برمیگزینند و با استفاده از تحلیل ها و تحقیقات بازاریابی موقعیت خود در بازار را شناسایی کرده و با استفاده از ابزار و تکنیک ها نسبت به استراتژی گذاری برای رسیدن به اهداف تعیین شده تلاش میکنند. همه این گام های ذکر شده در برنامه بازاریابی و یا همان مارکتینگ پلن جای میگیرد.
خوشبختانه امروزه بخش بازاریابی جایگاه خود در کسب و کار ها را پیدا کرده است و تبدیل به یکی از بخش های مهم و جدانشدنی سازمان ها علی الخصوص سازمان های بزرگ شده است .
با توجه به مواردی که گفته شد اهمیت بازاریابی در کسب و کار ها روشن شد و ضرورت برای تخصیص منابع زمانی، مالی و انسانی برای ساخت سیستم بازاریابی منسجم و قوی بیش از پیش نمایان شد. یکی از اولین و مهمترین اقداماتی که هر مدیر و یا صاحب کسب و کار باید برای بهتر کردن شرایط و اقدامات بازاریابی کسب و کار خود انجام دهد آموزش خود و اطرافیانشان میباشد. آموزش های آزاد دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران با برگزاری دوره های کوتاه مدت و بلند مدت در این راه همراه و همقدم شما میباشد.
نظرتان را درمورد این مطلب با ما به اشتراک بگذارید